مدح و مناجات با حضرت معصومه سلاماللهعلیها
قلب کـویـر با تو بهـشت خدا شدهست قـم قـبـلـۀ ارادت دلهـای ما شـدهست این خاک با حضور تو دارالشفا شدهست اینجا حـریـم روشـن آئـیـنهها شدهست با تو بهـار در دل این خاک پا گرفت مهرت نـسـیم بود و جهان مرا گرفت دردیم و جز به مهر تو درمان نمیشویم ابریم و بینگـاه تو بـاران نـمیشـویم دل مردهایم و بی مددت جان نمیشویم ما نـوکـر تـوأیـم و پشـیمان نمیشویم احــسـانـت آیــۀ کــرم اهـل بـیـت شـد قـم با حـضـور تو حـرم اهـل بیت شد ای آفــتـاب سـر زده از گـنـبـد شـمــا بیانـتـهـاست مـرحـمـت بیحـد شـمـا قـم شهـر ماست، مشهـد ما مشهد شما پیـداست قـبـر گـم شده در مـرقـد شما اشکـیـم و میچکـیـم به پای شما فقـط عـمـریست نـوکـریم برای شما فقـط گـشـتـه غـبـار چـادر تـو آبــروی قــم عطر بهشت میوزد از عطر و بوی قم در رفت و آمـدند ملائک به سوی قـم بـاشـد حـرام آتـش دوزخ به روی قـم ما را به حشر جزو محبان حساب کن ما را بـیا و زائـر کـویت خـطـاب کن ما خشکسال و حضرت بارانمان تویی ما رعیتیم و خواهر سلطـانـمان تویی مـاه هـمـیـشـه کـامـل ایـرانـمان تویی آسـایـش بـهـار و زمـسـتـانـمـان تویی تاریک بودهایم و تو خورشیدمان شدی یک عـمر صبح روشن امیدمان شدی قبل از تو این کویر فقط شورهزار بود این خاک چار فصل تنش بیبهار بود قـم سـالهـای سال پیِ یک نگـار بود در آرزوی وصـل شـما بیقـرار بـود قـم با شـما سـرآمـد این روزگـار شـد بعد از تو با بهشت خـدا همجـوار شد مهـمـان عـطـر فـاطـمـهام با زیـارتت دل بـسـتهام به وعـدۀ صدق شفاعـتت چرخـیده چرخ زنـدگیام با سخـاوتت از غم خیال نیست به لطف و عنایتت با صد امید و شوق بر این خانه رو زدم من پـیک آشـنـای حـرم، اهل مشهـدم تو آمـدی و کـعـبـۀ مـحـبوب ما شدی اهل حجاز و هم وطن خوب ما شدی مـرهـمتـرین دوای دلآشـوب ما شدی نوری برای این دلِ محجوب ما شدی از لحـظـۀ ورود تو قـم آسـمانی است نامـت هـمـیـشـه آیـنـۀ مهـربانی است |